چه راه دوری است تا آسمان... چه فاصله ی زیادی است تا مقصود... چه بعید است پیمودن این همه راه... چه صعب است بالا رفتن از این پلکان... پله هایی که می روند تا آسمان ... تا ناکجا... تا انتها... باید بروم... اما با کدامین پا؟ باید بپرم... اما با کدامین بال... بی پایم... بی بالم... پر شکستهام... اسیرم... در کنج قفس ناسوت... دور از یار و حال زار... گریه میکنم... گریه میکنم... - گریه نکن زار زار میبرمت بازار میفروشمت دو زار! افسوس که کسی مرا در بازار آسمانیان، دو زار هم نمیخرد... دو زار هم نمیارزم در بازار ملکوت! افسوس... - گریه نکن زار زار... - گریه نکن زار زار...